عزیزخانی: خانوارهای نزدیک خط فقر با یک شوک زیر خط فقر میروند | یارانه و کالابرگ، فقر را از بین نمیبرند
به گزارش اقتصادنیوز، تورم هر روز فشار بیشتری به معیشت خانوارها وارد میکند و سفرهها هر روز بیشتر آب میرود. گزارش ها از کاهش قدرت خرید مردم ، زنگ خطری است که تحلیلگران اقتصادی نسبت به گسترده تر شدن آن هشدار می دهند.
اقتصادنیوز: کارشناس حوزه کار و اشتغال میگوید: دولت و بخش خصوصی در تعیین دستمزد دچار مشکل هستند و روشهای گذشته هم ناکارآمد بود. تأکید کردم امسال باید این روشها بازنگری شود، چون افزایش دستمزدها در یکیدو ماه بعد کاملاً خنثی میشود و نشان می دهد این روش ها کارآمد نبود.
راهکار دولت برای حل این مشکلات چه باید باشد؟ سبد معیشت برای کارگران چگونه باید تعریف شود؟ آیا کارفرما می تواند بار مشکلات جامعه کارگری را به تنهایی به دوش بکشد یا دولت هم باید وارد میدان شود؟ و ....
این سوالاتی است که با فاطمه عزیزخانی کارشناس حوزه کار و کارگری در میان گذاشتهایم .
کارفرمایان آسیب پذیرتر شده اند زیرا...
عزیزخانی در گفتگو با اقتصادنیوز در رابطه با مشکلات اقتصادی جامعه کارگری، گفت: در قانون کار هزینه معیشتی کارگر و بحث تورم مطرح شده است. اما به نظر میرسد این دو مورد به ابزاری در دست دولت تبدیل شده است و آن را مبنای مذاکرات دستمزد قرار میدهند.
او افزود: امسال، ما بحران انرژی و از طرف دیگر مکانیزم ماشه را داریم؛ از سوی دیگر، ابعاد تورمی هم زندگی کارگران را تحت تأثیر قرار داده و فضای اقتصادی را برای همه دشوار کرده است. از سوی دیگر، کارفرمایان هم در این شرایط بهمراتب آسیبپذیرتر هستند و امسال این آسیب پذیری شدیدتر هم شده است.
عزیزخانی ادامه داد: احساس میکنم دولت بهعنوان یکی از اضلاع تعیین حداقل دستمزد، انگار نقش میانجی را بازی میکند و به نظر میرسد، خودش هیچ نقشی ندارد. این مسئله به نظر من واقعاً ضربهزننده است. دولت الان میتواند و باید وارد میدان شود. مهمترین رسالت دولت این است که هم کارگر را دریابد و هم کارفرما را، چون هر دو در شرایط آسیبپذیری قرار دارند. اینکه دولت بگوید چون در قانون کار آمده دستمزد باید متناسب با معیشت و تورم باشد، من هم یک عددی را مثلاً امضا میکنم، ۴۰ درصد یا ۵۰ درصد یا کمتر و خودم را کنار میکشم؛ دیگر به نظر من در این شرایط منطقی نیست.
دولت برای کارفرما و کارگر باید سیاستگذاری هدفمند داشته باشد
عزیزخانی ادامه داد: خوب است دولت بهعنوان حمایتگر صنایع و کارگران بهصورت فعالانه وارد عرصه شود. واقعاً خود دولت چه برنامهای برای چنین شرایطی دارد؟ نباید فقط مبنا ماده ۴۱ قانون کار باشد، چون الان واقعاً کارفرما هم نمیتواند آن را پرداخت کند. ریزش اشتغالی که امسال در تابستان در بخش صنعت و کشاورزی داشتیم، دقیقاً نشاندهنده این است. نهایتش این است که کارگر را اخراج میکنند و اشتغال از بین میرود.
وی گفت: حتی در اشتغال غیررسمی هم دچار کاهش اشتغال شدهایم، چه برسد به اشتغال رسمی. به نظر من، دیگر دولت نباید از این حربه استفاده کند که چون ماده ۴۱ قانون کار گفته، پس من هم همان را تعیین میکنم و تمام. ممکن است یک طرف ناراضی باشد، اما نباید این رویه ادامه پیدا کند. دولت شرایط کارفرما و کارگر را میداند، پس باید سیاستهای حمایتی هدفمندی اتخاذ کند که هر دو طیف را پوشش دهد. چون تولید نباشد، اشتغال نیست و اشتغال نباشد، دستمزد هم نیست. اینها به هم مرتبط هستند. تا الان هم ندیدم دولت بخواهد رویکرد خاصی را اعمال کند یا برنامهای داشته باشد.
این پژوهشگر درباره این روش افزایش دستمزدها بر مبنای تورم ، گفت: این روند هر سال تکرار میشود، اما این افزایش دستمزد عملاً رفاهی ایجاد نمیکند، چون تورم آن را خنثی میکند. امسال واقعاً احساس میکنم فضای سیاسی کشور اصلاً جای تعدیل یا تغییر معیارهای حداقل دستمزد را ندارد و فضا فراهم نیست. اما میشود در روش تعیین دستمزد، روشهای دیگر مثل دستمزد منطقهای را که قبلاً هم پیشنهاد داده بودیم، جلو برد.
ریزش اشتغال خواهیم داشت
وی افزود: در سطح دنیا معیارهای دیگری هم وجود دارد، مثل رشد اقتصادی، نرخ بیکاری، ظرفیت پرداخت بنگاهها و بهرهوری کارگر و موارد دیگر که ما اصلاً تا الان درباره آنها صحبتی نکردهایم. حتی در ساختار اجرایی تعیین دستمزد و ساختار چانهزنی برای تعیین حداقل دستمزد هم معایبی وجود دارد. اما احساس میکنم، واقعاً فضای سیاسی کشور در حال حاضر ظرفیت اجرای این طرحها را ندارد و بهتر است همان روش سنتی ادامه یابد. با این حال، دولت باید فعالانه وارد شود، چون ظرفیت تولید ما دیگر گنجایش تحمل فشار مضاعف را ندارد و حتماً ریزش اشتغال خواهیم داشت. بنابراین دولت باید هم کارفرما و هم کارگر را در نظر بگیرد و خودش وارد میدان شود، نه اینکه بار یکی را به دوش دیگری بیندازد و فکر کند کار درستی انجام داده است.
این کارشناس حوزه کار درباره افزایش جامعه فقیر کشور به بالای ۴۰ میلیون نفر و ضرورت تغییر شاخص های سبد معیشت، گفت: آن سبد معیشتی که الان نرخش ۳۶ درصد شده، اگر حساب کنیم یکسوم از ۳۰ میلیون نفر را شامل میشود. استانداردهای سبد معیشت باید از سوی انستیتو تغذیه ایران تهیه شود که متناسب با معیارهای بینالمللی است. مثلاً سال گذشته در بخش تغذیه یکسری اقلام حذف شده بود و بهجای ماهی تخممرغ گذاشته بودند. کالری مورد نیاز بدن بر اساس آن تعیین میشود؛ اگر قبلاً ۲۵۰۰ کالری در سبد معیشت در نظر گرفته بودند، این دفعه سبد تغذیه را با ۳۵۸۰ کالری بستند. پروتئین و گوشت کم شده بود، چون بحث اضافه وزن را مطرح کرده بودند. کارگران هم در جلسات کمیته مزد این مورد را قبول نکردند. این در حالی است که محاسبات سبد معیشت به گونه ای است که میشود روی آن مانور داد.
وی افزود: یک مثال میزنم. همیشه سبد معیشتی که دولت و کارگر حساب میکنند 10 میلیون تومان با هم تفاوت دارد، اما هیچکدام اشتباه نیستند. به عنوان مثال، کارگر در سبد معیشت به حبوبات اشاره کرده، اما دولت در سبد معیشت کارگران، حبوبات را شامل نخود، عدس و لوبیا میداند و میانگین قیمت مرکز آمار را میگیرد. ترکیب کالایی که دولت تعیین می کند خیلی مهم است؛ در حالی که حبوبات ذکر شده را در سبد معیشت قرار میدهد، کارگر میگوید من آجیل هم مصرف میکنم و قیمت آجیل با نخود و لوبیا خیلی فرق دارد. یا مثلاً کارگر در دسته روغن، کره هم مصرف میکند، نه اینکه فقط بخواهد روغن نباتی را برای استفاده مداوم خریداری کند. بنابراین اینها عدد متفاوتی ایجاد میکنند. سبد معیشت که فقط خوراک نیست. هزینه آموزش، بهداشت و مسکن اقلام غیرخوراکی هستند که با ضریب مرکز آمار محاسبه میشوند.
سبد معیشت امسال بحث برانگیز میشود
وی با بیان اینکه محاسبه سبد معیشت هم معضل است و امسال مناقشه برانگیز میشود، گفت: در مجموع، محاسبه سبد معیشت با این سطح هزینهها در بخشهایی مثل مسکن، آموزش و رفاه، واقعاً زندگی عادلانهای برای کارگر ایجاد نمیکند که جای نگرانی دارد و احساس میکنم زندگی عادلانه ای که کارگر میتواند داشته باشد ندیده گرفته میشود.
عزیزخانی درباره بحث خشکسالی در کشور و تاثیر آن بر بحران غذا و کوچک شدن سفره طبقه متوسط بیان کرد: بحران انرژی و مکانیسم ماشه هنوز شوک خود را به اقلام غذایی وارد نکرده است، اما به هر حال اینها اثر خود را میگذارند؛ از تعطیلی بنگاهها گرفته تا کاهش تولید کالا. در نتیجه عرضه کاهش پیدا میکند و گرانی بیشتر میشود.
نتیجه شکاف طبقاتی این شد که بچه کشاورز، کشاورز ماند
کارشناس حوزه کارگری ادامه داد: آنها که زیر خط فقر هستند به کنار، اما الان شرایط بهگونهای است که حتی افرادی که نزدیک خط فقر هستند، ممکن است با یک شوک، مثلاً بیماری یا مشکل مالی زیر خط فقر بروند. ما همه تمرکزمان را بر کالابرگ گذاشتهایم. اما آنچه بیشتر به نظام ما آسیب میزند، شکاف طبقاتی است. پسر بچه کشاورز، کشاورز میماند و بچه معلم بیپناه هم به جایی نمیرسد. این موضوع به نسل آینده آسیب میزند و جمعیت جوان ایران را به سمت فقر سوق میدهد.
وی افزود: دولت انصافا میتواند در حوزه بهداشت، آموزش و رفاه با هزینههای اندک برای خانوادهها رفاه ایجاد کند. جدای از یارانههای نقدی و کالابرگ، مسئله اصلی، حس تبعیض است؛ همان فقر ادراکی که مردم دارند جامعه را بیشتر آسیبپذیر میکند و شکاف طبقاتی روزبهروز ملموستر میشود.
آموزش در اولویت نیست و فقط به کالابرگ چسبیدهایم
وی گفت: در نظام آموزشی هم سطح تفاوتها میان شهرهای بزرگ و مناطق محروم بسیار زیاد است. این مسئله بارها از سوی کارشناسان تذکر داده شده است. با نظارت دقیق و تربیت نسل آگاه میتوان کارهایی انجام داد، اما متأسفانه در اولویت نیست. ما فقط به پرداخت یارانه نقدی و کالابرگ چسبیدهایم و فکر میکنیم فقر از بین میرود، اما اینطور نیست.
عزیزخانی خاطرنشان کرد: وقتی در شهرستانها نگاه میکنیم، علاوه بر معیشت، سطح ادراک زندگی و آگاهی مردم متفاوت است. فضای مجازی هم به این حس عقبماندگی و تبعیض دامن میزند. آمارهایی که از خشونت یا خودکشی نوجوانان در مدارس میرسد، در حالی است که در مناطق دیگر، معلمان با احترام با دانش آموزان رفتار میکنند،دست آنها را میبوسند و به کلاس درس میبرند. این امر نشان میدهد این حس تبعیض چقدر آسیبزاست. حسهای شکست خورده افراد، تبعات خود را در سالهای آینده بیشتر نشان میدهد. اگر من باشم، واقعاً روی آموزش و بهداشت متمرکز میشوم تا خانوادهها به هم نزدیکتر شوند، چون وقتی نسل آگاه و باهوش تربیت شود، در آینده درآمد و رفاه هم ایجاد میشود.
ارسال نظر