چرا اقتصادِ ترامپ روز به روز سعودیزهتر میشود؟ | محمد بن سلمان از ترامپ درسهای برندسازی میگیرد
به گزارش اقتصادنیوز، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، مانند دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، قدرت برندسازی شخصی را درک میکند.
اعتبار تحول ریاض
به نوشته پالیتیکو، به هر کجای پایتخت عربستان که بروید نمیتوانید چهره شاهزاده محمد را نبینید. چهره رهبر بالفعل عربستان سعودی بر روی ساختمانهای بلند و بیلبوردها نقش بسته است. وقتی در هتل خود پذیرش میشوید، در لابی به شما خوشامد میگوید. وقتی پردهها را کنار میزنید، نور روز با نگاه بیاحساس او ، با ریش ژولیده زیر چفیه به کنار ساختمان همسایه، که از بین جرثقیلهای ساختمانی که افق بیابان را سوراخ میکنند، سرک میکشد، همراه خواهد شد.
این یادآوری نامحسوس از این است که چه کسی اعتبار تحول ریاض را به خود اختصاص میدهد. سرمایهگذاران و سیاستگذارانی که دهههاست به ریاض میآیند معتقدند که قبل از محمد بن سلمان، شهر آرام، محافظهکار و قرون وسطایی بود. اکنون، این شهر به هزارتویی وسیع از هتلهای پنج ستاره، فروشگاههای لوکس و پروژههای عظیم املاک و مستغلات تبدیل شده است؛ کلانشهری که به زودی ممکن است به عنوان مقصدی پر زرق و برق برای سرمایهداران و گردشگران، با ابوظبی و دبی رقابت کند. تمام این توسعه توسط رهبری طراحی و هدایت شده که میخواهد تغییرات سریع و دائمی در اقتصاد و فرهنگ کشورش ایجاد کند.
اقتصادنیوز: اگرچه عربستان خود را میانجی معرفی میکند، چندین منبع سودانی و غربی گفتهاند که ترجیح واقعی ریاض در طول جنگ، «ثبات»ی است که به باورش ارتش سودان (SAF) میتواند فراهم کند.
جای تعجب نیست که خانواده ترامپ عاشق این کشور هستند. دونالد ترامپ جونیور، پسر رئیسجمهور آمریکا، در یک کنفرانس سرمایهگذاری که با حمایت صندوق ثروت ملی کشور در ریاض برگزار شد، گفت: «فرصت موجود در این منطقه فوقالعاده است. فکر میکنم فوقالعاده خواهد بود.»
درسهای برندسازی و استراتژیهای سرمایهگذاری
اگر به نظر میرسد که محمد بن سلمان از دونالد ترامپ درسهای برندسازی میگیرد، رئیسجمهور ایالات متحده نیز استراتژیهای سرمایهگذاری مشابه آنچه پادشاه عربستان برای تغییر اقتصاد داخلی کشورش استفاده کرده، اتخاذ کرده است. ترامپ و معاونانش در دوره دوم ریاست جمهوری خود، آژانسهای فدرال را به بازوهای سرمایهگذاری تبدیل کردهاند که سرمایهها را به سمت صنایع و شرکتهایی هدایت میکنند که از دیدگاه استراتژیک و سیاسی ترامپ پیروی میکنند. همانند عربستان سعودی، برخی از این صنایع و شرکتها با خانواده یا متحدان رهبر کشور ارتباط دارند. و ترامپ تمهیداتی اندیشیده است که در صورت اجرا، کنترل پرتفویهای سرمایهگذاری عظیمی را به او میدهد که ممکن است روزی رقیب صندوقهای ثروت ملی مانند صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان سعودی (با نام اختصاری PIF) شوند.
حضور ترامپ جونیور در این کنفرانس - گردهمایی سالانهای از دلالان قدرت وال استریت، رهبران سیاست جهانی و اشراف مالی و سیاسی عربستان سعودی که توسط موسسه ابتکار سرمایهگذاری آینده تحت حمایت PIF برگزار میشود - تأکید میکند که چگونه امپراتوری تجاری خانواده اول کشور اکنون امتداد آن دیدگاه است. در یک سالن رویداد غارمانند در خارج از هتل ریتز-کارلتون، پسر رئیس جمهور ایالات متحده به شرکتکنندگان گفت که او شرکت سرمایهگذاری خود، ۱۷۸۹ کپیتال، را ادامه جنبش سیاسی «اول آمریکا» پدرش میداند - او گفت: «این نمیتواند فقط در دولت اتفاق بیفتد» - و استراتژی و اصول آن مستقیماً از اولویتهای اقتصادی رئیس جمهور الهام گرفته شده است.
سرمایهداری دولتی از بالا به پایین: عربیتر شدن کشور!
مدل سرمایهداری دولتی از بالا به پایین ترامپ - اگرچه در سیاست مدرن ایالات متحده تا حد زیادی بیسابقه است - برای مدیران عامل و مقامات سعودی که در مرکز همایشهای بینالمللی ملک عبدالعزیز آب انار مینوشند، چندان بیگانه به نظر نمیرسد. فضای سرمایهگذاری که توسط محمد بن سلمان ایجاد شده، فرصتهای فوقالعادهای را برای بانکداران و مدیران دارایی مشتاق به همکاری نزدیک با حکومت او فراهم کرده است. و اگر در ایالات متحده در مورد اینکه چگونه ترامپ مرزهای بین شرکتهای خصوصی، فعالیت سیاسی و دولت را محو کرده ، نگرانی وجود دارد، این یک پویایی آشنا در خلیج فارس است.
به اعتقاد ویلیام وکسلر، مقام سابق خزانهداری و شورای امنیت ملی که طی دهههای اخیر بارها به عربستان سعودی سفر کرده: «وقتی صحبت از سیاستگذاری میشود - حداقل برای بسیاری از رهبران عرب - روابط شخصی در بالاترین سطوح که بر اساس اعتماد کسب شده و پیوندهای خانوادگی ساخته شده، عوامل مهمی در تعیین جدی بودن فرد هستند». به گفته وکسلر، که اکنون مدیر ارشد در اندیشکده شورای آتلانتیک، یک اندیشکده مستقر در واشنگتن است: «پس از پیروزی ترامپ در انتخابات گذشته، من با یک مقام ارشد منطقهای در مورد انتظارات از دولت دوم او، تفاوتهای احتمالی آن با دولت اول و نحوهی تعامل او و تیمش صحبت میکردم. پاسخ او با لبخند این بود: کشور شما دارد عربیتر میشود».
تثبیت قدرت
البته، تبادلات سیاسی و اقتصادی بین شرکتهای ایالات متحده و عربستان سعودی به قبل از دوران ترامپ برمیگردد. شرکتهای نفتی آمریکایی از دهه ۱۹۳۰ در عربستان فعال بودهاند و در شکلگیری آنچه که در نهایت به شرکت آرامکوی سعودی تبدیل شد، نقش مهمی داشتند. این شرکت، نهادی عمدتاً دولتی است که اکنون از نظر ارزش بازار، یکی از بزرگترین شرکتهای جهان محسوب میشود. هواپیمای DC-3 که فرانکلین دلانو روزولت، رئیس جمهور وقت، پس از کنفرانس یالتا در سال ۱۹۴۵ به ملک عبدالعزیز هدیه داد، منجر به تشکیل شرکت هواپیمایی این کشور شد. بانکهای والاستریت و مدیران دارایی با ارتباطاتی در طیف سیاسی ایالات متحده، دهههاست که این پادشاهی را به عنوان مشتری خود در نظر گرفتهاند.
این روابط در طول دهه گذشته قویتر شده، چرا که بن سلمان در یک پاکسازی گسترده پس از راهاندازی یک دستور کار اقتصادی بلندپروازانه -معروف به چشمانداز ۲۰۳۰- قدرت خود را تثبیت کرد. این دستور کار صدها میلیارد دلار را به همه جور کسبوکاری، از شهرهای جدید و لیگهای ورزشی گرفته تا شرکتهای بازیهای ویدیویی، اختصاص داده است. این تلاش همزمان با کاهش ممنوعیتهای سختگیرانه علیه زنان و سرگرمیهای غربی بود که جذابیت بینالمللی این کشور را محدود میکرد. اکنون، مراکز خرید و فروشگاههای کوچک عربستان سعودی مملو از فست فودهای آمریکایی، برندهای مصرفی و آثار پاپ است.
محبوب سبد داراییهای خانواده ترامپ
این ترکیب ثروت رو به رشد، مصرفگرایی، سرمایهگذاری و املاک و مستغلات به خوبی در چارچوب سبد داراییهای گستردهتر خانواده ترامپ جای میگیرد.
سازمان ترامپ با بازوی بینالمللی شرکت توسعه سعودی دار الارکان، دار گلوبال، برای توسعه فهرست رو به رشدی از املاک لوکس در سراسر پادشاهی و خلیج فارس همکاری کرده است. پیش از آن، این شرکت با LIV Tour - لیگ گلف نوپای تحت حمایت عربستان سعودی - همکاری میکرد تا ستارههایی مانند بروکس کوپکا و پاتریک رید را در باشگاههای گلف رئیسجمهور آمریکا در دورال، فلوریدا و بدمینستر، نیوجرسی به نمایش بگذارد. جارد کوشنر - داماد و مشاور ترامپ در سیاست خاورمیانه، و کسی که با محمد بن سلمان نیز دوست است - صندوق ثروت ملی عربستان سعودی را به عنوان بزرگترین سرمایهگذار شرکت سهام خصوصی خود میداند.
شرکت ترامپ جونیور - که در سال ۲۰۲۳ راهاندازی شد و توسط امید مالک، بانکدار سرمایهگذاری، رهبری میشود - منحصراً در شرکتهای آمریکایی سرمایهگذاری میکند -اگرچه در خلیج فارس، اروپا و آسیا نیز فعالیت دارد. این شرکت از زمان شکل گرفتن ضد وکیسم به سرعت گسترش یافته و داراییهای آن اکنون شامل سهام در چندین کسب و کار ایلان ماسک، به همراه شرکت فناوری دفاعی Anduril Industries و شرکت عناصر معدنی کمیاب Vulcan Elements است.
پژواکهای رهنمون بن سلمان در واشنگتن: رهبری که هدایت میکند
نکته مهم این است که شباهتهای موجود در تکامل عربستان سعودی و تغییر مدل اقتصادی ایالات متحده توسط ترامپ، فراتر از روابط شخصی توصیف شده توسط وکسلر است. برای ایالات متحده، این موضوع به یک امر کاملاً دولتی تبدیل شده است. در روز دوم کنفرانس مزبور، اریک کانتور - رهبر سابق اکثریت جمهوریخواه مجلس نمایندگان که اکنون نایب رئیس بانک سرمایهگذاری مولیس و شرکا است - اظهار داشت که پژواکهای واضحی از سیاستگذاری اقتصادی از بالا به پایین محمد بن سلمان در دولت دوم ترامپ وجود دارد. کانتور روی استیج اصلی گفت: «مسائل زنجیره تأمین و کمبود مصرفکننده که در طول همهگیری ایجاد شد، نشانهای از «بیتوجهی» عناصر اصلی اقتصاد داخلی ما بود. به همین دلیل است که رئیس جمهور سرمایهگذاری در بخشهایی مانند مواد معدنی حیاتی یا تولید را در اولویت قرار داده است«.
او در ادامه افزود: «این خیلی بیشباهت به کاری که دولت و دیدگاه ولیعهد اینجا در عربستان سعودی برای این پادشاهی انجام داده است، نیست. ولیعهد حدود ده سال پیش تشخیص داد که کارهای خاصی باید انجام شود تا اطمینان حاصل شود که پادشاهی میتواند به جلو حرکت کند.» کانتور گفت که منظور او استفاده مقتدرانه ترامپ، به ویژه راهنماییها در مورد اینکه دوست دارد سرمایه در کجا به کار گرفته شود و تمایل او برای رفع موانع نظارتی یا قانونی که ممکن است قبلاً مانع سرمایهگذاری شده باشد، بوده است. در نهایت، کانتور گفت که این نوع رهبری و راهنماییهای دولتی برای بخش خصوصی مفید خواهد بود.
اما «راهنمایی» ترامپ بسیار سرراستتر از اینها بوده است. دستور او به دولت برای خرید سهام شرکتهای خصوصی مانند شرکت تراشهسازی اینتل و شرکتهای معدنی کمیاب - همراه با تلاش او برای ایجاد بازوهای سرمایهگذاری که میلیاردها سرمایه خارجی حاصل از معاملات تجاری را هدایت میکنند - به وضوح شبیه دستورالعملهایی است که توسط محمد بن سلمان و دیگر رهبران خلیج فارس استفاده میشود.
رهبران مدیرعامل
به اعتقاد ریچارد آتیاس،که رهبری یک سازمان غیرانتفاعی تحت حمایت PIF را بر عهده دارد، سران کشورهای خلیج فارس خود را به عنوان مدیرعامل میبینند و ترامپ نیز مشابه همانها است. به گفته او: «هرگز فراموش نکنید که رئیس جمهور ایالات متحده یک تاجر است. به همین دلیل است که او در هر معامله تجاری بسیار درگیر است، زیرا این بخشی از دیانای و تخصص اوست. و او مردی بسیار اهل معامله است. این واضح است. همه این را میدانند».
مطمئناً، این فرصتهایی را برای برخی ایجاد خواهد کرد. به ویژه، بخشهایی که ترامپ به عنوان اولویت تعیین کرده است - عناصر خاکی کمیاب، داروسازی و هوش مصنوعی - کاملاً در محور استراتژی ترامپ جونیور در 1789 Capital قرار دارند. حتی در میان سرمایهداران این اذعان وجود دارد که دولتها گاهی اوقات یک پشتوانه مالی برای شرکتها و صنایع با ارزش استراتژیک فراهم میکنند. استدلال منطقی برای این وجود دارد که دولت هر گونه سودی را که با تعیین اولویتهای اقتصادی جدید توسط رئیس جمهور ایجاد میشود، به دست آورد.
راه نجات دولت؟
به گفته کتی وود، سرمایهگذار مشهور فناوری و مدیرعامل Ark Invest: «دولت ترامپ - و این کمی شوخی است، بنابراین لطفاً این را [به اشتباه] برداشت نکنید - اطلاعات داخلی دارد. آنها میدانند که چقدر سخت قرار است این سیاستها را در مورد تراشهها و عناصر خاکی کمیاب و غیره پیش ببرند». او افزود، در واقع، با در دست گرفتن سهام مالکیت، «آنها روی خودشان شرط میبندند». و این حداقل به طور سنتی، راه نجات دولت ایالات متحده نبوده است.
اهرمهایی که توسط ترامپ کشیده میشوند، معمولاً در دورههای بحران اقتصادی شدید - مانند کمکهای مالی A.I.G. یا بخش خودرو پس از بحران مالی 2008 - استفاده شدهاند. هرگونه ابزار اختصاصی برای مدیریت این داراییهای دوران ترامپ در حال انجام است و اطلاعات کمی در مورد اینکه آیا دولت برنامههای بلندمدتی برای خروج از هر یک از این سرمایهگذاریها دارد یا خیر، وجود دارد.
در سطح کلان، فقدان یک استراتژی خروج، نگرانی زیادی در مورد تحریف بازارها توسط دولت ترامپ ایجاد نکرده است. اما در مقیاس کوچکتر، حتی متحدان ترامپ اذعان کردهاند که اقتدای رئیس جمهور آمریکا به سرمایهداری دولتی به سبک خلیج فارس میتواند منجر به تغییراتی در رفتار شرکتها شود.
به همان اندازه مهم، هر موفقیتی که ایالات متحده میتواند از مدل محمد بن سلمان به دست آورد، تابعی از هر دو است: عربستان سعودی در کجای توسعه خود قرار دارد و منابعی که دولت میتواند از آنها استفاده کند. همانطور که مقامات سعودی هفته گذشته روشن کردند، در حالی که هزینههای دولت و پول نقد صندوق سرمایهگذاری عمومی (PIF) در دهه گذشته کاتالیزوری برای توسعه اقتصادی کشور بودهاند، انتظار میرود که بخش خصوصی نقش فعالتری در آینده ایفا کند.
به اعتقاد بیل آکمن، میلیاردر صندوق پوشش ریسک و حامی ترامپ: «ایالات متحده آشکارا در اقتصاد سرمایهداری خود جلوتر است. اما وقتی از سطوح پایینتر شروع میکنید، داشتن یک دولت پیشرو که سرمایهگذاری میکند، بسیار منطقی است». آکمن گفت: «در نهایت باید به بخش خصوصی اجازه شکوفایی بدهید. دولت باید مرکز آخرین چاره باشد».
ارسال نظر