آمریکا آماده یک «جنگ فرهنگی» داخلی و خارجی | رمزگشایی از بی توجهی برنامه امنیتی ترامپ به افول هژمونی آمریکا
به گزارش اقتصادنیوز، روز پنجم دسامبر، دولت ترامپ از راهبرد امنیت ملی خود رونمایی کرد. این طرح که وعده برنامهای جامع برای امنیت و قدرت آمریکا را میدهد، در عمل بیشتر شبیه به فهرستی از آرزوها، اهداف و ارزشهای کلی است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که سند پر از تناقض است و تمرکز اصلی آن بر جنگ فرهنگی و شعارهای داخلی است، نه امنیت بینالمللی واقعی.
راهبردی که راهبرد نیست!
کوری شیک، کارشناس امنیت ملی آمریکا در فارن پالیسی نوشت: امنیت ملی دولت ترامپ بیش از آنکه یک برنامه عملی باشد، یک بیانیه ارزشی است. این طرح با لحنی آموزگارانه توضیح میدهد که راهبرد امنیتی یک برنامه محکم و واقعبینانه است که ارتباط میان اهداف و راه رسیدن به آنها را توضیح میدهد.
این درحالی است که این برنامه خود قادر به انجام چنین کاری نیست و ارزشهایی که از آنها میگوید، تخریبکننده تمام بنیانهایی است که آمریکا را قدرتمند، و امن و مرفه کردهاند.
اقتصادنیوز: تحلیل ناکافی تیم ترامپ نسبت به خواستههای حداکثری روسیه، تا حد زیادی ریشه در ناتوانی آنها در درک پیوند جنگ با بقای سیاسی پوتین دارد.
تعریف نامعمول از منافع حیاتی
در این طرح، نخستین منفعت حیاتی آمریکا حفظ ثبات در نیمکره غربی برای جلوگیری از مهاجرت گسترده به آمریکا معرفی شده است؛ و به طرز خندهداری پیشنهاد ایجاد متمم ترامپ برای دکترین مونرو حرف میزند؛ بدون اینکه معنی آن را توضیح دهد.
اولویتهای بعدی تعیین شده در این طرح این موارد تعریف شدهاند: متوقف کردن خسارتهایی که بازیگران خارجی بر اقتصاد آمریکا تحمیل کردهاند، حمایت از متحدان اروپایی برای حفظ امنیت و آزادی در این قاره، جلوگیری از تقویت سلطه مخالفان آمریکا بر خاورمیانه و اطمینان یافتن از برتری فناوریهای آمریکایی به ویژه در زمینه هوش مصنوعی، زیستفناوری و محاسبات کوانتومی برای پیشرف جهان.
نادیده گرفتن واقعیتهای داخلی
این طرح فهرستی از توانمندیهای آمریکا ارائه میدهد، اما به این نکته اشاره نمیکند که سیاستهای داخلی دولت ترامپ، از حمله به استقلال دانشگاهها گرفته تا اخراجهای گسترده، چگونه این تواناییها را تضعیف میکنند؛ یا این که چرا دولت این ظرفیتها را به یک راهبرد واقعی تبدیل نمیکند.
همچنین از مفاهیمی چون واقعگرایی انعطافپذیر صحبت شده است، اما هیچ نشانهای از ابهکارگیری این ایدهها در سیاست و بودجه دیده نمیشود.
طرح امنیت ملی دولت ترامپ راهبردهای قبلی را نادرست و ناکارآمد میخواند، اما خود مجدد همان خواستهها، شعارها و اهداف کلی را تکرار میکند بدون اینکه برنامه جدید یا متفاوتی را ارائه دهد.
تناقضات آشکار
این طرح از حاکمیت ملی دفاع میکند، اما در همان حال تصمیمهای مستقل کشورهای اروپایی را نادیده میگیرد و حتی به دخالت در سیاست داخلی آنها را تشویق میکند. در بخشهایی از سند هم جملاتی وجود دارد که نشان میدهد نویسندگان از رفتار واقعی دولت ترامپ آگاه نیستند؛ مثلاً تأکید میکند که به وزاتخانهها و سازمانهای دولتی قدرتهای زیادی داده شده و این اختیارات نباید هرگز مورد سوءاستفاده قرار گیرند. این درحالی است که دولت ترامپ بارها از این اختیارات برای اهداف سیاسی خود استفاده کرده است.
هیچ انگیزهای برای همکاری دیگر کشورها وجود ندارد
این طرح هیچ برنامه مثبت و قانعکنندهای برای جلب همکاری دیگر کشورها ندارد و معتقد است که آمریکا تنها زمانی باید به امور دیگر کشورها توجه میکند که تهدید مستقیمی برای منافع این کشور باشد. با چنین نگاهی، چگونه میتوان انتظار کمک و همکاری دیگر کشورها در تحقق منافع آمریکا را داشت؟
نگرش دولت این است که هر کشوری منافع خود را در اولویت قرار میدهد، اما به طرز شگفتآوری تصور می کند که با وجود دخالتهای آمریکا در سیاست داخلی دیگر کشورها و ترویج خشونت در داخل مرزهایشان، این کشورها حاضر به همکاری گسترده با آمریکا خواهند بود. این درحالی است که آمریکا عملا نظام مالی خود را به ابزار فشار به دیگر کشورها تبدیل کرده است.
دنیا در حال فاصله گرفتن از واشنگتن است
در عرصه جهانی، بسیاری از کشورها در حال فاصلهگرفتن از آمریکا و ساختن سازوکارهایی برای دور زدن قدرت آن هستند. جهانیشدن ادامه دارد و از چنین راهبردهایی باعث میشود که این روند بدون حضور آمریکا پیش برود، موضوعی که دستیابی به اهداف سند را ناممکن میکند.
بیاعتنایی به نظم بینالمللی
راهبرد پیشنهادی دولت ترامپ در عمل ارزشها و قواعدی را که نظم بینالمللی پس از سال ۱۹۴۵ پایهگذاری کرده است، نادیده میگیرد. این سند به درگیریها و تهدیدهای بین دولتها توجه زیادی ندارد، به اندازهای که از حمله روسیه به اوکراین نیز تنها بهصورت گذرا یاد کرده است. از سوی دیگر، در حالی که متحدان آمریکا که نقش مهمی در تقویت قدرت این کشور دارند با انتقادات شدید واشنگتن مواجه هستند،با کشورهایی که قصد تضعیف قدرت آمریکا را دارند بهگونهای نرم و بیتنش برخورد میشود. این نابرابری نشان میدهد که این طرح، اولویتها و خطرات واقعی برای قدرت ملی آمریکا را بهدرستی تشخیص نداده است.
جنگ فرهنگی
با دقت در سند مشخص میشود که تنها جنگ واقعی که دولت ترامپ خواهان آن است، یک جنگ فرهنگی داخلی و خارجی است. این طرح حتی رقبای آمریکا را بهنوعی شریک خود در این جنگ تلقی میکند، اما درک نمیکند که بخش زیادی از قدرت و نفوذ واقعی آمریکا وابسته به همکاری داوطلبانه دیگر کشورها است. به عبارت دیگر، طرح اهمیت روابط بینالمللی واقعی و سازوکارهای قدرت نرم را نادیده میگیرد و تمرکز خود را تنها بر جنگهای نمادین و فرهنگی گذاشته است.
غفلت از پیامدهای افول هژمونی
برنامه امنیتی ترامپ به این واقعیت که اگر آمریکا روزی قدرت مسلط در نظم جهانی نباشد مجبور به پذیرش قواعد و چارچوبهای وضعشده توسط دیگر کشورها خواهد بود.توجهی ندارد. در چنین شرایطی، متحدان آمریکا ناامید و سرخورده خواهند شد، چرا که راهبرد دولت هیچ تضمینی را برای حمایت از منافع مشترک آنها ارائه نمیدهد. در مقابل، چنین طرحی دشمنان آمریکا را خوشحال میکند و ممکن است به آنها فرصتی را برای بهرهبرداری از ضعف و سردرگمی واشنگتن بدهد.
بنابراین، راهبرد امنیت ملی دولت ترامپ نه تنها برنامه مشخصی برای حفظ هژمونی آمریکا ندارد، بلکه خطرات احتمالی ناشی از افول قدرت آمریکا را نیز نادیده گرفته است.
ارسال نظر