چین چگونه اقتصاد شبهقاره را محاصره کرد؟
درسهایی که هند باید از چین بیاموزد
سیاست خارجه چین بهگونهای طراحی شده تا این کشور بتواند در عین داشتن رابطه دوجانبه اقتصادی با کشورهای دیگر، به رشد خزنده و نفوذ اقتصادی خود در کشورهای همجوار ادامه دهد و این همان درسی است که هند برای افزایش قدرت اقتصادی خود باید از چین بیاموزد.
به گزارش اقتصادنیوز، اگر امروز «سانتزو»، زنده بود و حساب کاربری توئیتر داشت، احتمالا این جمله را توئیت میکرد که: «جهان امروز به کشورش [چین]، افتخار میکند». سانتزو، فرمانده و استراتژیست بزرگ چینی متولد سال 544 پیشاز میلاد و نویسنده کتاب «هنر رزم» است. سان تزو معتقد بود جنگ باعث ضرر اقتصادی می شود و تا حد امکان نباید وارد جنگ شد، مگر برای پیروزی. به گفته او پادشاهی که در 100 جنگ 100 بار پیروز شده کاری مضحک انجام کرده و هر فرماندهی باید قبل از اینکه دشمن برایش تهدیدی به حساب بیاید، آن را نابود کند. در واقع، این استراتژیست چینی، دلایل متعددی داشت تا رشد و رونق امروز کشورش را جشن بگیرد.
به گزارش لایومینت، سانتزو، در کتابش اینگونه نوشته: برترین هنر جنگ این است که، دشمن را بدون نبرد تن به تن مغلوب کنید. این دقیقا همان چیزی است که امروز آن را در سیاستهای خارجی چین به عینه مشاهده میکنیم و هند نه تنها باید این اقدام چین را سرلوحه کار خود قرار دهد بلکه باید از این کشور مسایل زیادی را بیاموزد.
اوایل هفته جاری، دولتهای چین و پاکستان از اجرای یک طرح سرمایهگذاری به ارزش 45 میلیارد دلار در کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) خبردادند. کریدور اقتصادی CPEC، با هدف اتصال ناحیه خودمختار «سینکیانگ»، در شمال غربی چین به بندر «گوادَر» در جنوبغربی پاکستان، راهاندازی شدهاست. با تکمیل این پروژه، مسیری به طول بیش از 3000 کیلومتر، فرصت اقتصادی قابلتوجهی در اختیار پاکستان قرار میگیرد. چین نیز با این سرمایهگذاری با یک تیر چند نشان را خواهد زد. این رویکرد در سرمایهگذاری خارجی چین نیز به چشم میخورد. بهنظر میرسد که یک الگوی جدید، به آرامی درحال شکلگیری است و هند باید از نحوه رفع مشکلات ریشهای توسط چین، الگوبرداری کند. سوال اینجاست که هند باید از کدام سیاستهای چین، الگوبرداری کند؟
دلبستگیهای استراتژیک
چین، از دیرباز تاکنون با نقشه قبلی هند را با سرمایهگذاری در پروژههای عظیم زیرساختی در شبهقاره، احاطه کردهاست. حال ممکن است برخی بگویند که این مساله موضوع جدیدی نیست و استراتژی موسوم به «رشته مروارید»، مدتهاست که ادامه دارد. اما مساله اصلی این است که این احاطه و محاصره چگونه به آرامی و با اطمینان عمل میکند. بنادر گوادر در پاکستان و هامبانتوتا در سریلانکا، با همکاری و بودجه قابل توجه چینیها توسعه یافتهاند. چین همچنین در نپال نیز درحال احداث مسیر ریلی پرسرعت، به طول 540 کیلومتر است که تبت را از طریق تونلی که از زیر رشته کوه اورست حفر شده، به مرزهای هند و نپال متصل میکند.
اقتصاد
در سهماهه نخست سال 2015، چین، کندترین روند رشد اقتصادی 6 سال اخیر خود را شاهد بودهاست. حال سوال اینجاست که این کشور چگونه میتواند موتور رشد خود را همچنان درحرکت نگه دارد؟ یکی از پاسخهایی که توسط «جیکوب استاکس» در مجله Foreign Affairs، به این سوال داده شده این است که: درحالیکه پکن تلاش میکند تا بدون وقوع بیکاری گسترده، بخش زیرساختهای داخلی پر تلاطم خود را اندکی آرام کند، کارخانجاتی که رشد مبتنی بر سرمایه گذاری را هدایت میکنند، نقش کلیدی خواهند داشت. بنابراین، بخش سرمایهگذاری خارجی چین، به سمت رفع مشکلات اقتصادی داخلی این کشور هدایت میشود.
بیثباتی داخلی
هیچ انطباق و تقارنی میان سرمایهگذاریهای چین در پروژههای سینکیانگ در شمال غربی و تبت، در جنوب وجود ندارد. هردو ناحیه تبت و سینکیانگ، کانون اصلی ناآرامیهای قومی-قبیلهای هستند. این مناطق همچنین مناطقی توسعهنیافته محسوب میشوند. اما چین امیدوار است با افزایش سرمایهگذاری در این مناطق، رشد و اشتغالزایی را توسعه دهد. دولت چین امیدوار است در دراز مدت، این توسعه منجر به کاهش درگیریهای داخلی شود.
سرمایهگذاری
بانک توسعه زیرساخت آسیا (AIIB)، که راهاندازی آن با پیشنهاد چین انجام شد، درحال کسب محبوبیت بسیاری است. تا هفته گذشته این بانک، 57 عضو داشته که اکثر کشورهای قدرتمند اقتصادی غیر از آمریکا، ژاپن و کانادا، در این بانک سرمایهگذاری کردهاند. برنامه اصلی این بانک، تامین بودجه برای اجرای پروژههای زیرساختی آسیا است. هیچ شکی نیست که بودجه احداث پروژههای چین در کشورهای همسایه آن، مستقیما ازسوی این بانک تامین خواهد شد.
انرژی
هر اقتصادی برای توسعه رشد خود نیازمند نفت است. چین، بهرغم داشتن سومین منابع عظیم زغال سنگ جهان، خود واردکننده نفت، گاز و زغالسنگ است. لابد میپرسید چرا؟ دلیل آن این است که این کشور درحال نگهداری و ذخیره منابع استراتژیک نفت و سوخت است. این ذخایر برای مقابله با شوک های بازار عرضه انرژی حیاتی است. چین، به دلیل داشتن همکاریهای استراتژیک با تقریبا تمامی کشورهای صادرکننده نفت جهان، براحتی میتواند دست به این اقدام بزند. همچنین، برآورد میشود که چین بزرگترین ذخایر گاز رسی (شیل گس) جهان را در اختیار دارد که این ذخایر تاکنون دستنخورده باقی مانده و شکی نیست که چین این ذخایر را برای استفاده آینده خود نگهداشته است.
در پایان باید گفت، رشد و خیزش چین از سال 1979 میلادی حاصل بخت و اقبال نبوده بلکه تمامی این موفقیتها نتیجه برنامهریزی گسترده و آیندهنگری بوده است. سیاست خارجی این کشور، به گونهای تنظیم شده که امنیت و نیازهای استراتژیک و اقتصادی آنرا در مسیر متقابل تامین کند. بنابراین، اگر هند نیز رویای ایستادن در کنار این همسایه قدرتمندش را دارد باید از سیاستهای خارجی چین الگوبرداری کند. همانگونه که سانتزو هشدار میدهد: بدون نبرد در جبهه میتوان در جنگ پیروز شد.
ارسال نظر