آیا رشد GDP لزوماً بهمعنای بهبود وضع زندگی مردم است؟
به گزارش اقتصادنیوز، تولید ناخالص داخلی کشورها معیاری برای سنجش وضعیت اقتصادی کشورهای مختلف است. در سال های اخیر بارها در مورد رتبه بندی کشورهای مختلف از نظر بزرگی تولید ناخالص داخلی سخن به میان آمده است؛ حال سوال این است که آیا ارزش تولید ناخالص داخلی می تواند نشاندهنده عملکرد درست اقتصادی یک کشور باشد؟ آیا ارزش تولید ناخالص داخلی معیاری برای سنجش رفاه اقتصادی در کشور است؟
«پل گرون والد» تحلیلگر اقتصادی و اقتصاددان حوزه آسیا-پاسیفیک در موسسه «استاندارد اند پورز» در مصاحبهای با تلویزیون بلومبرگ میگوید: «ارزش تولید ناخالص داخلی شاخص مهمی است؛ زیرا به ما کمک میکند تا بتوانیم برنامهریزیهای اقتصادی داشته باشیم و طرحهای آتی را مشخص کنیم ولی این معیار نمیتواند به تنهایی نشاندهنده رفاه اقتصادی باشد. این معیار ارزش کالاها و خدمات مبادلهشده در کشور را نشان میدهد و اصلا نمایی از زندگی مردم را به تصویر نمیکشد.
او میافزاید: به عنوان مثال چین طی 20 سال گذشته اغلب شاهد رشد بالاتر از 10درصدی تولید ناخالص داخلی بوده است و طی این سالها میلیونها نفر از ساکنان کشور چین از فقر مطلق رهایی پیدا کردند و از نظر اقتصادی وضعیت بهتری نسبت به پدران خود دارند؛ ولی واقعیت این است که ساکنان این کشور شاد نیستند زیرا با مسایلی از قبیل آلودگی شدید هوا، ترافیک سنگین و فساد اقتصادی مواجه هستند که همه آنها کیفیت زندگی این مردم را تقلیل داده است و حتی انگیزه خروج از کشور و مهاجرت را برای آنها زیاد کرده است.
به گفته این اقتصاددان، در پی همین مساله بود که دولت چین رسما اعلام کرد دیگر افزایش نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در دستور کار دولت نیست و دولت در پی افزایش سطح رفاه و امنیت روانی مردم و برطرف کردن مشکلات دیگر در کشور است.
گرون والد میگوید: مفهوم تولید ناخالص داخلی در سال 1937 میلادی توسط اقتصاددانان آمریکایی ایجاد شد و در آن زمان هدف ایجاد معیاری بود که نشان دهد ارزش اقتصادی فعالیتهای صنعتی و تولیدی در اقتصاد چه اندازه است؟ اما وابستگی کامل به این مفهوم نمیتواند نشاندهنده شرایط مطلوب اقتصادی و زندگی مردم در یک کشور باشد. در سال 1972 میلادی، کشور بوتان رسماً اعلام کرد هدف اصلی این کشور افزایش تولید ناخالص داخلی کشور نیست بلکه هدف اصلی افزایش سطح GNH یا شاخص «شادی ناخالص ملی» است. به این معنا که اگر رشد اقتصادی در کشور روند افزایشی داشته باشد ولی سطح رفاه و شادابی مردم رشدی نداشته باشد رشد تولید ناخالص داخلی ارزشی ندارد.
بر اساس گفتههای این اقتصاددان، این مفهوم به اندازهای برای اقتصاد دنیا اهمیت پیدا کرد که در سال 1999 میلادی وزارت بازرگانی آمریکا تاکید کرد: «معرفی مفهوم سطح شادی ملی بزرگترین دستاورد قرن بیستم بوده است زیرا نشان داد زمانی میتوان رشد اقتصادی را عاملی مثبت در کشور دانست که سطح شادی هم در کشور رشد کرده باشد و مردم آرامتر و بهتر زندگی کنند.»
او اضافه کرد: 10 سال بعد یعنی در سال 2009 میلادی «جوزف استیگلیتز» و شماری از اقتصاددانان اروپایی اعلام کردند که اهمیت تولید ناخالص داخلی به عنوان معیاری در اقتصاد کمرنگ شده است و یک سال بعد یعنی در سال 2010 میلادی دولت انگلستان تاکید کرد در صدر فهرست معیارهای اقتصادی که هر ساله ارزیابی میکند، فاکتور شادی مردم هم گنجانده خواهد شد. در این زمان دولت انگلستان رشد اقتصادی و شادی مردم را مهمترین فاکتورهای اقتصادی مورد مطالعه در هر سال معرفی کرد.
این اقتصاددان برجسته تاکید کرد: برای اینکه اقتصاد یک کشور به شکوفایی برسد، نهتنها باید ارزش تولید ناخالص داخلی کشور افزایش یابد بلکه باید سطح رفاه و شادی مردم هم ارتقا یابد تا بتوان از رشد GDP به عنوان ابزاری برای ارتقای کیفیت زندگی مردم یاد کرد.
ارسال نظر